شماره ٢٥٧: سه نقطه دريکي الف نگرم

سه نقطه دريکي الف نگرم
الفي درحروف مي شمرم
در همه حرفها يکي بينم
نقطه اول است در نظرم
خبر از حال دل همي دارم
تا نگوئي که چون تو بي خبرم
هفت هيکل به ذوق مي خوانم
آري ميراث مانده از پدرم
اين کتب خانه را بخواهم شست
وز سر کاينات درگذرم
روز و شب با وجود در دورم
کي شود آخر اين چنين سفرم
بنده سيد خراباتم
لاجرم پادشاه بحر و برم