شماره ٢٤٣: همدمي گر طلب کني يک دم

همدمي گر طلب کني يک دم
باش با جام مي دمي همدم
گنج و گنجينه خداوندي
طلبش کن ز حضرت آدم
گر کسي جم نديد و جامش ديد
ما نديديم جام را بي جم
درمنديم و درد او درمان
دل ما ريش و زخم او مرهم
جام مي را بگير و خوش مي نوش
که بود ذوق اين و آن با هم
مظهر اسم اعظم اوئيم
غير ما کيست صاحب اعظم
اين وآن درجهان فراوانند
نعمت الله يکي است در عالم