شماره ٢١٧: مائيم ز نار عشق آدم

مائيم ز نار عشق آدم
مائيم ز نور مهر خاتم
ما در دم عشق همچو نائيم
او در دم ما چو روح در دم
دردي است مرا وراي درمان
زخمي است مرا بجاي مرهم
مائيم به وصل دوست دلشاد
مائيم ز هجر يار در غم
گه شبنم گسلتان عشقيم
گاهي شده جمع و آمده يم
در ملک قدم قدم نه از عشق
تا گويندت که خير مقدم
از لوح ضمير نعمت الله
برخوان تو رموز اسم اعظم