شماره ٢٠٩: تا جمالش در تجلي ديده ام

تا جمالش در تجلي ديده ام
صورتش را عين معني ديده ام
ديده ام بينا به نور روي اوست
لاجرم بينا است يعني ديده ام
مست مجنون روز و شب گرديده ام
تا به ليلي حسن ليلي ديده ام
ذات من آئينه و او آينه
هردو را در يک تجلي ديده ام
غير معشوقم نيايد در نظر
عاشقان را گرچه خيلي ديده ام
تا محيط ديده بر زد موج عشق
هفت دريا را چو سيلي ديده ام
نعمت الله يافتم در هر وجود
با همه عشقي و ميلي ديده ام