شماره ٢٠٨: نيم شب خوش آفتابي ديده ام

نيم شب خوش آفتابي ديده ام
آفتابي مه نقابي ديده ام
ديده ام روشن به نور روي اوست
آنچنان رويي در آبي ديده ام
در رخ هر ذره اي کردم نظر
از همه رو آفتابي ديده ام
آن چنان آب حياتي يافتم
لاجرم در ديده آبي ديده ام
بي وجود حضرت او کاينات
درعدم شکل سرابي ديده ام
مدتي شد تا نمي بينم حجاب
زآنکه اين ديدم حجابي ديده ام
نعمت الله را اگر يابي بگو
عاشق مست خرابي ديده ام