شماره ٢٠٧: باز سرمست جام جم شده ام

باز سرمست جام جم شده ام
عاشق روي آن صنم شده ام
گرچه بودم ز هجر درويشي
ديگر از وصل محتشم شده ام
تا دلم خلوت محبت اوست
پرده دار در حرم شده ام
سرکويش مقام کردم از آن
درهمه جاي محترم شده ام
غم عشقش خجسته باد که من
اين چنين شادمان ز غم شده ام
تا که منظور حضرت عشقم
فارغ از عقل بيش و کم شده ام
از وجود وعدم رهيد دلم
سيد عالم قدم شده ام