شماره ١٩٧: دل طالب يار و يار در دل

دل طالب يار و يار در دل
جان در غم هجر و دوست واصل
درمان درد است ودرد درمان
چون حل کنم اين دواي مشکل
حاصل درد است عاشقان را
خود خوشتر ازين کجاست حاصل
ما ساکن کوي مي فروشيم
کرديم آنجا مدام منزل
گنجيم و طلسم و شاه و درويش
در و صدفيم و بحر و ساحل
جانان خوديم و جان عالم
دلدار خوديم و مونس دل
مستيم و حريف نعمت الله
رضوان ساقي و روضه محفل