شماره ١٨٩: اي لب تو چشمه آب زلال

اي لب تو چشمه آب زلال
مجلس تو مجمع اهل کمال
نقش خيال تو نگارم به چشم
خوشتر ازين نقش که بسته خيال
ديده بروبد به مژه خاک راه
بر درت ار باز بيابد مجال
آينه از ساده دلي نقش بست
صورت بي مثل شما را مثال
طاق دو ابروي تو محراب جان
نسبت آن کي کنمش با هلال
مهر جميل ار بودم دور نيست
هست خدا نيز محب جمال
نور الهي است که پيدا شده
سيد ما لم يزل و لا يزال