شماره ١٣٨: عاشقانه به ياد او سرخوش

عاشقانه به ياد او سرخوش
ساغر مي چو عاشقان درکش
مست او شو چه جاي هشياري است
نوش کن جام باده بي غش
دل اصحاب عشق و صحبت دوست
جان ياران ومهر آن مهوش
عشق او آتش است وما چون عود
خوش بود عود خاصه بر آتش
آستين برجهان جان افشان
دامن از دست ملک دل درکش
از سر هر دو کون خوش برخيز
بنشين يک زمان به عشقش خوش
روز عيد است باش قربانش
همچو سيد ولي مگو ترکش