شماره ١١٨: شراب شوق را پيمانه مي باش

شراب شوق را پيمانه مي باش
حريف خلوت ميخانه مي باش
اگر تو مست مجنوني نديدي
ببين ليلي و خود ديوانه مي باش
در دل ميزن اما در شب و روز
مقيم گوشه آن خانه مي باش
به صورت ساحلي معني چو دريا
وراي اين و آن دردانه مي باش
دلت گنجينه گنجي است دائم
بيا در کنج اين ويرانه مي باش
فداي عشق کن جان گرامي
دل و دلدار هم جانانه مي باش
درآمد از در دل نعمت الله
چو شمعي، تو بر او پروانه مي باش