شماره ١١٢: لذت جان ما ز مستان پرس

لذت جان ما ز مستان پرس
ذوق رندان ز مي پرستان پرس
خبر از حال ما اگر پرسي
در خرابات رو ز رندان پرس
نوش کن جام مي که نوشت باد
بعد از آن ذوق باده نوشان پرس
دردمندانه گر دوا جوئي
درد دردش بجو و درمان پرس
سر زلفش اگر به دست آري
حال شوريده پريشان پرس
جان عاشق به پرسشي درياب
آنگهي هر چه خواهي از جان پرس
ساقي بزم نعمت اللهم
ذوقم از خدمت حريفان پرس