شماره ١١١: رنج غربت تو از غريبان پرس

رنج غربت تو از غريبان پرس
دردمندي ز دردمندان پرس
ذوق سرمستي اي که ماداريم
گر نداني بيا ز رندان پرس
کفر زلفش که مي برد ايمان
مو به مو از من پريشان پرس
رند مست خوشي اگر يابي
به دمي ازمنش فراوان پرس
عاشقان حال عاشقان دانند
حالت عاشقي از ايشان پرس
دامن دل بگير و دلبر جو
جان فدا کن خبر ز جانان پرس
جام وحدت به نوش رندانه
ذوق اين مي ز باده نوشان پرس
در دل ما درآ و خوش بنشين
گنج جويي ز کنج ويران پرس
نور خورشيد را به مه مي بين
حسن ماهان ز ماه رويان پرس
عشق ليلي ز جان مجنون جو
ذوق بلقيس از سليمان پرس
نعمت الله يار ياران است
حال اين يار ما ز ياران پرس