شماره ٥٩: قطره قطره جمع کن دريا نگر

قطره قطره جمع کن دريا نگر
آب را مي نوش و ذوق ما نگر
گرنه اي احوال يکي را دو مبين
سر بسر يکتاي بي همتا نگر
آينه گر صد نمايد ور هزار
در صفاي هر يکي او را نگر
هر چه بيني مظهر اسماي اوست
مظهر ما در همه اشيا نگر
آفتابي مي نگر در ذره ها
يک نظر در روي مه سيما نگر
گر تو مي پرسي که جاي او کجاست
جاي آن بيجاي ما هر جا نگر
نعمت الله را به نور او ببين
چشم بگشا ديده بينا نگر