شماره ٥٣: در حسن ماه رويان آن آفتاب بنگر

در حسن ماه رويان آن آفتاب بنگر
آب از حباب مي نوش جام و شراب بنگر
در کوي مي فروشان رندانه خوش قدم نه
ما را اگر بيابي مست و خراب بنگر
آن گنج کنت کنزا ميجو ز هر چه يابي
اسماي حق تعالي در شيخ و شاب بنگر
از نور آفتابش عالم شده منور
گر نور چشم داري در آفتاب بنگر
هر صورتي که بيني معني به تو نمايد
جاويد بي حجابي در هر حجاب بنگر
جامي ز مي پر از مي در بزم ما روان است
در عين ما نظر کن آب و حباب بنگر
پيوسته نعمت الله مي مي دهد به رندان
با او دمي برآور خير و ثواب بنگر