شماره ١٧: گر ذات کند ظهور اي يار

گر ذات کند ظهور اي يار
نه يار بماند و نه ديار
نه جام بماند و نه باده
نه مست بماند و نه هشيار
چون هستي تو حجاب راه است
لطفي کن و آن حجاب بردار
يک حرف و معاني فراوان
يک نقطه و اعتبار بسيار
جائي که بيک جو است صد جان
چه جاي سر است و ريش و دستار
از نقش خيال غير بگذر
تا چند کني تو کار بيکار
رندانه درآ به بزم سيد
جامي ز شراب او به دست آر