اندر آنکه آدمي پس از اشياء و جهات پيدا آمد

از هوا وز طبع در انسان
دعوت عقل پستر از همه دان
گر پس از جسم و جان درآيد دين
درمراتب عجب چه داري اين
دختر طفل را پي پيوند
اولش لعبتست و پس فرزند
نه درآيد به وقت جنبش گل
گربه در بانگ وانگهي بلبل
داند آنکش دلي خردمندست
که از اين بانگ تا بدان چندست
فرق دانند مردم هشيار
بانگ خر ز ارغنون و موسيقار