صفت بعث و ارسال وي عليه السلام

از خداي آمده بر جانت
به رسالت به شهر ويرانت
بي خودي تخت و بي کلاهي تاج
لشکرش رعب و مرکبش معراج
سيرت و خلق او مؤکد حلم
خرد و جان او مؤيد علم
پشت احمد چو گشت محرابي
پيش روي آمدي چو اعرابي
شده جبريل در موافقتش
بدوي صورت از موافقتش
جبرئيل از پي دعا کردن
راست انگشت و خم سر و گردن
که نمودي چو شرقي از غربي
راي او روي دحية الکلبي
از گريبان بعث سر برکرد
دامن شرع پر ز گوهر کرد
کرده پيشش نثار در محشر
هشت حمال عرش و هفت اختر