غزل

شادي آمد از درون امشب که هان جان مي رسد
جان به استقبال شد بيرون که جانان مي رسد
يار چون گيسو کشان در پاي يار آمد ز در
مژده اي دل کان شب سودا به پايان مي رسد
خوش بخند اي دل که اينک صبح خندان مي دمد
خوش برقص اي ذره کاينک مهر رخشان مي رسد