شماره ٩٧

ملک چون ناز يار نازنين ديد
فرود آورد سر پايش ببوسيد
به زاري گفت: «اي جان جهانم
گل باغ دل و سرو روانم
جفا گفتي و حق بر جانب تست
بلي کاندر وفا سخت آمدم سست
تو اين بند از براي من کشيدي
تو اين جور از جفاي من کشيدي
مرا گفتي که تا کي مي پرستي
مرا از چشم تست اين عين مستي