در ستايش پيامبر

رسولي که پا بر سر عرش سود
ز پايش سر عرش را تاج بود
بلند آفتاب مبارک نظر
که او راست در هر دو عالم اثر
رسول کريم و مطاع امين
امام الوري، قدوة العالمين
گهي جبرئيلش بود مير بار
گهي عنکبوتش بود پرده دار
امام شش و هفت و سي بار ده
سپهر ده و دو مه و چارده
شد از نافه مشگ عبد مناف
معطر حرم کان زمين راست ناف
از اينجا براقش توجه نمود
به جائي که آنجايگه جاي نبود
به يک پي بساط فلک در نوشت
چو تير از کمان فلک در گذشت
چنين رفت تا سدره المنتها
به ملکي گذر کرد بي منتها
کجا دايه رحمتش داد شير
مسيحا شد آنجاش طفلي به شير
اگر معجز يونس از ماهي است
تو خورشيدي و معجزت ماهي است
نهاده قدم بر سر آسمان
نينداخته سايه بر خاکدان
ز يونس به احمد همان است راه
که از قعر ماهي است تا اوج ماه
همه عقل و روح است و روحي لديه
ايا معشرالناس، صلوا عليه