گفتار (٢)

موسي عليه السلام قارون را نصيحت کرد که احسن کما احسن الله اليک نشنيد و عاقبتش شنيدي
آنکس که بدينار و درم خير نيندوخت
سر عاقبت اندر سر دينار و درم کرد
خواهي که ممتع شوي از ديني و عقبي
با خلق کرم کن چو خدا با تو کرم کرد
عرب گويد جد و لا تمنن فأن الفائدة اليک عائدة يعني ببخش و منت منه که نفع آن بتو بازگردد
درخت کرم هرکجا بيخ کرد
گذشت از فلک شاخ و بالاي او
گر اميدواري کزو بر خوري
بمنت منه اره بر پاي او
شکر خداي کن که موفق شدي بخير
ز انعام و فضل او، نه معطل گذاشتت
منت منه که خدمت سلطان هميکني
منت شناس از او که بخدمت بداشتت