حکايت (١٩)

بزرگي را پرسيدم در معني اين حديث که اعدا عدوک نفسک التي بين جنبيک گفت: بحکم آنکه هر آن دشمني را که با وي احسان کني دوست گردد مگر نفس را که چندانکه مدارا بيش کني مخالفت زيادت کند
فرشته خوي شود آدمي بکم خوردن
وگر خورد چو بهايم بيوفتد چو جماد
مراد هرکه برآري مطيع امر تو گشت
خلاف نفس، که فرمان دهد چو يافت مراد