حکايت (١)

يکي از وزرا پسري کودن داشت. پيش يکي از دانشمندان فرستاد که مراين را تربيتي ميکن مگر عاقل شود. روزگاري تعليم کردش و مؤثر نبود پيش پدرش کس فرستاد که اين عاقل نميشود و مرا ديوانه کرد
چون بود اصل گوهري قابل
تربيت را درو اثر باشد
هيچ صيقل نکو نداند کرد
آهني را که بد گهر باشد
سگ بدرياي هفتگانه بشوي
که چو تر شد پليدتر باشد
خر عيسي گرش بمکه برند
چون بيايد هنوز خر باشد