شعله سرکش

لاله ديدم، روي زيباي توام آمد بياد
شعله ديدم، سرکشي هاي توام آمد بياد
سوسن و گل، آسماني مجلسي آراستند
روي و موي مجلس آراي توام آمد بياد
بود لرزان شعله شمعي در آغوش نسيم
لرزش زلف سمن ساي توام آمد بياد
در چمن پروانه اي آمد، ولي ننشسته رفت
با حريفان قهر بيجاي توام آمد بياد
از بر صيدافکني، آهوي سرمستي رميد
اجتناب رغبت افزاي توام آمد بياد
پاي سروي، جويباري زاري از حد برده بود
هايهاي گريه در پاي توام آمد بياد
شهر، پر هنگامه از ديوانه اي ديدم، رهي
از تو و ديوانگي هاي توام آمد بياد

ديماه ١٣٣١