رقص سايه

سايه اندام او در اشک من آيد به رقص
در ميان موج، ماه سيمتن آيد به رقص
گر برقصد شعله بي تاب از آهنگ نسيم
اشک من از هاي هاي خويشتن آيد به رقص
فتنه ها از انجمن خيزد چو آن نازک بدن
مست و خندان لب ميان انجمن آيد به رقص
هر شب از اندام او هنگامه اي خيزد، رهي
خاصه هنگامي که در آغوش من آيد به رقص