شماره ١٢: بي تو مرا پر آب ديده

بي تو مرا پر آب ديده
ناديده بخواب خواب ديده
ما پست و ترا بلند قامت
ما مست و ترا خراب ديده
جان قول تو بي سخن شنيده
دل روي تو بي نقاب ديده
از ديده فتاده در بلا دل
وز دل شده در عذاب ديده
يک ذره از آنکه در تو پيداست
ناديده درآفتاب ديده
هر لحظه ام از غم تو کرده
رخساره بخون خضاب ديده
در آتش فرقتت نديده
همچون دل من کباب ديده
فرياد لب تو کرده هر دم
در ساغر من شراب ديده
يکباره بقصد خون خواجو
افکنده سپر برآب ديده