شماره ٧: اي لبت خنده بر شراب زده

اي لبت خنده بر شراب زده
چشم من بر رهت گلاب زده
شب مه پوش و ماه شب پوشت
طعنه بر ابر و آفتاب زده
هر شبي جادوان بابل را
چشم مست تو راه خراب زده
خط سبز تو از سيه کاري
باز نقشي دگر بر آب زده
هر دمم آن عقيق شورانگيز
نمکي بر دل کباب زده
گنج لطفي و چون توئي حيفست
خيمه بر اين دل خراب زده
لعل ساقي نگر بوقت صبوح
آب برآتش شراب زده
مطرب نغمه ساز پرده سراي
چنگ در پرده رباب زده
جان خواجو بآه آتش بار
شعله در آبگون حجاب زده