شماره ٢: اي سنبل تازه دسته بسته

اي سنبل تازه دسته بسته
و افکنده برآب دسته دسته
خط تو بنفشه ئي نباتي
قد تو صنوبري خجسته
آن هندوي پر دل تو در چين
بس قلب دلاوران شکسته
در ديده من خيال قدت
چون سرو ز طرف چشمه رسته
پيش دهن شکر فشانت
بي مغز بود حديث پسته
چون زلف تو در کشاکش افتاد
شد رشته جان ما گسسته
درياب که باز کي دهد دست
صيدي که بود ز قيد جسته
برخيز و چراغ صبحگاهي
زاه سحرم نگر نشسته
خواجو دل خسته را بزنجير
در جعد مسلسل تو بسته