شماره ٧١٣: ز باد نکهت دو تات مي جوئيم

ز باد نکهت دو تات مي جوئيم
ز باده ذوق لب جان فزات مي جوئيم
نسيم گلشن فردوس و آب چشمه خضر
بخاک پات که از خاک پات مي جوئيم
به جست و جوي تو عمري که نگذرد با دست
گمان مبر که ز باد هوات مي جوئيم
جفا مجوي و ميازار بيش ازين ما را
بدين صفت که بزاري وفات مي جوئيم
اگر تو پيل براني و اسب در تازي
چگونه رخ ننهيمت چو مات مي جوئيم
خطا بود که نجوئي مراد خاطر ما
چرا که ما نه ز راه خطات مي جوئيم
علاج درد مرا گفتمش خطي بنويس
جواب داد که خواجو دوات مي جوئيم