شماره ٦٢٦: هردم آرد باد صبح از روضه رضوان پيام

هردم آرد باد صبح از روضه رضوان پيام
کاخر اي دلمردگان جز باده من يحيي العظام
ماه ساقي حور عين و جام صافي کوثرست
خاصه اين ساعت که صحن باغ شد دارالسلام
پختگان را خام و خامان را شراب پخته ده
حيف باشد خون رز در جوش و ما زينگونه خام
بر سر کوي خرابان از خرابي چاره نيست
نام نيکو پيش بدنامان بود ننگي تمام
گر مريد پير ديري خرقه خمري کن بمي
زشت باشد دلق نيلي و شراب لعل فام
کام دل خواهي برو گردن بناکامي بنه
در دهان شير مي بايد شدن بر بوي کام
عار باشد نزد عارف هر که فخر آرد بزهد
ننگ باشد پيش عاشق هر که ياد آرد ز نام
آنکه در خلوتگه خاصش مجال عام نيست
لطف او عامست و عشق او نصيب خاص و عام
باد بر خاک عراق از ديده خواجو درود
باد بر دارالسلام از آدم خاکي سلام