شماره ٤٥٥: يا رب اين هدهد ميمون ز کجا مي آيد

يا رب اين هدهد ميمون ز کجا مي آيد
ظاهر آنست که از سوي سبا مي آيد
بوي روح از دم جانبخش سحرمي شنوم
يا دم عيسوي از باد صبا مي آيد
از ختن مي رسد اين نفحه مشکين که ازو
نکهت نافه آهوي ختا مي آيد
مي دهد نکهتي از مصر و دلم مي گويد
کاين بشير، از بر گمگشته ما مي آيد
تا که در حضرت شه نام گدا مي راند
يا کرا در بر مه ياد سها مي آيد
در دلم مي گذرد کاين دم جان پرور صبح
زان دو مشگين رسن غاليه سا مي آيد
اين چه پرده ست که اين پرده سرا مي سازد
وين چه نغمه ست کزين پرده سرا مي آيد
تاب آن سنبل پرتاب کرا مي باشد
خواب آن نرگس پرخواب کرا مي آيد
آخر اي پيک همايون که پيام آوردي
هيچ در خاطر شه ياد گدا مي آيد
ما از آن خال بدين حال فتاديم که مرغ
دانه مي بيند و در دام بلا مي آيد
خواجو ار اهل دلي سينه سپر بايد ساخت
پيش هر تير که از شست قضا مي آيد