شماره ٤٤٢: چشمت دل پر ز تاب خواهد

چشمت دل پر ز تاب خواهد
مستست از آن کباب خواهد
کام دل من بجز لبت نيست
سرمست شراب ناب خواهد
از من همه رنگ زرد خواهي
آخر که زر از خراب خواهد!
چشم توام اشک جويد از چشم
مخمور مداوم آب خواهد
شد گريه و ناله مونس من
ميخواره مي و رباب خواهد
از روي تو ديده چون کند صبر
گازر همه آفتاب خواهد
از خواب نمي شکيبدت چشم
بيمار هميشه خواب خواهد
جان وصل تو بي رقيب جويد
دل روي تو بي نقاب خواهد
چون خاک درش مقام خواجوست
دوري ز وي از چه باب خواهد