شماره ٤١٣: اگر دو چشم تو مست مدام خواهد بود

اگر دو چشم تو مست مدام خواهد بود
خروش و مستي ما بر دوام خواهد بود
ز جام باده عشقت خمار ممکن نيست
که شراب اهل مودت مدام خواهد بود
گمان برند کساني که خام طبعانند
که کار ما ز مي پخته خام خواهد بود
شراب وطلعت حور از بهشت مطلوبست
وگرنه خلد ز بهر عوام خواهد بود
بکنج ميکده آن به که معتکف باشد
کسي که ساکن بيت الحرام خواهد بود
حلال زاده نيم گر بروي شاهد ما
شراب و نغمه مطرب حرام خواهد بود
بمجلسي که تو باشي نديم خلوت خاص
دريغ باشد اگر بار عام خواهد بود
مرا که نام برآمد کنون ببدنامي
گمان مبر که غم از ننگ و نام خواهد بود
کجا ز دست دهم جام مي چو مي دانم
که دستگير من خسته جام خواهد بود
بيا که گر نبود شمع در شب ديجور
رخ چو ماه تو ما را تمام خواهد بود
چو سرو ميل چمن کن که صبحدم در باغ
سماع بلبل شيرين کلام خواهد بود
وراي قطع تعلق ز دوستان قديم
عذاب روز قيامت کدام خواهد بود
چه غم ز حربه و حرب عرب چو مجنون را
مقيم بر در ليلي مقام خواهد بود
چنين که سر به غلامي نهاده ئي خواجو
برآستان تو سلطان غلام خواهد بود