شماره ٣٥٠: حديث عشق ز ما يادگار خواهد ماند

حديث عشق ز ما يادگار خواهد ماند
بناي شوق ز ما استوار خواهد ماند
کنون که کشتي ما در ميان موج افتاد
سرشک ديده ز ما برکنار خواهد ماند
اساس عهد مودت که در ازل رفتست
ميان ما و شما پايدار خواهد ماند
ز چهره هيچ نماند نشان ولي ما را
نشان چهره برين رهگذار خواهد ماند
ز روزگار جفا نامه ئي که عرض افتاد
مدام بر ورق روزگار خواهد ماند
شکنج زلف تو تا بيقرار خواهد گشت
درازي شب ما برقرار خواهد ماند
چنين که بر سر ميدان عشق مي نگرم
دل پياده بدست سوار خواهد ماند
حديث زلف و رخ دلکش تو خواهد بود
که بر صحيفه ليل و نهار خواهد ماند
فراق نامه خواجو و شرح قصه شوق
ميان زنده دلان يادگار خواهد ماند