شماره ٢٥٥: اگر آن ماه مهربان گردد

اگر آن ماه مهربان گردد
غم دل غمگسار جان گردد
آنکه چون نامش آورم بزبان
همه اجزاي من زبان گردد
ور کنم ياد ناوک چشمش
مو بر اعضاي من سنان گردد
چون کنم نقش ابرويش بردل
قد چون تير من کمان گردد
مه ز شرم جمال او هرماه
در حجاب عدم نهان گردد
يا رب اين آسياب دولابي
چند برخون عاشقان گردد
چون دلم با غم تو گويد راز
در ميان خامه ترجمان گردد
از لبت هر که او نشان پرسد
چون دهان تو بي نشان گردد
چون ز لعلت سخن کند خواجو
شکر از منطقش روان گردد