شماره ٣٨٥: در عشق، فتوح چيست؟ داني

در عشق، فتوح چيست؟ داني
از دوست کرشمه نهاني
بيني ز کمان کشان غمزه
ترکان که کمين گشاي خواني
گوئي که ز عشق او نشان ده
کس داد نشان ز بي نشاني
سرنامه عشق کشتن آمد
سرنامه خلق زندگاني
گفتم به خيال او که آوخ
من دل سبکم تو جان گراني
دل گم شده ام کجا ندانم
جاي دل گم شده تو داني
خاقاني تو مزن ازين دم
کاين دم گهري است آسماني