شماره ٢١٦: بر سرير نياز مي غلطم

بر سرير نياز مي غلطم
بر چراگاه ناز مي غلطم
خوش خوش آيد مرا که پيش درت
به سر خاک باز مي غلطم
پيش زخم تو کعبتين کردار
بر بساط نياز مي غلطم
زير دست غم تو مهره صفت
در کف حقه باز مي غلطم
تو مرا مي کشي به خنجر لطف
من در آن خون به ناز مي غلطم
پس مرا خون دوباره مي ريزي
من به خونابه باز مي غلطم
از پي سجده رخ تو چنان
عابدان در نماز مي غلطم
بر سر سنبل رخ تو چنانک
آهوان در طراز مي غلطم
بر سر آتش غمت چو سپند
با خروش و گداز مي غلطم
تو کشان زلف و من چو گربه بر آن
سنبل دل نواز مي غلطم
پيش زلفت چو کبک خسته جگر
زير چنگال باز مي غلطم