شماره ٤٤٧: بيا با ما مورز اين کينه داري

بيا با ما مورز اين کينه داري
که حق صحبت ديرينه داري
نصيحت گوش کن کاين در بسي به
از آن گوهر که در گنجينه داري
وليکن کي نمايي رخ به رندان
تو کز خورشيد و مه آيينه داري
بد رندان مگو اي شيخ و هش دار
که با حکم خدايي کينه داري
نمي ترسي ز آه آتشينم
تو داني خرقه پشمينه داري
به فرياد خمار مفلسان رس
خدا را گر مي دوشينه داري
نديدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآني که اندر سينه داري