شماره ٤٣٩: ديدم به خواب دوش که ماهي برآمدي

ديدم به خواب دوش که ماهي برآمدي
کز عکس روي او شب هجران سر آمدي
تعبير رفت يار سفرکرده مي رسد
اي کاج هر چه زودتر از در درآمدي
ذکرش به خير ساقي فرخنده فال من
کز در مدام با قدح و ساغر آمدي
خوش بودي ار به خواب بديدي ديار خويش
تا ياد صحبتش سوي ما رهبر آمدي
فيض ازل به زور و زر ار آمدي به دست
آب خضر نصيبه اسکندر آمدي
آن عهد ياد باد که از بام و در مرا
هر دم پيام يار و خط دلبر آمدي
کي يافتي رقيب تو چندين مجال ظلم
مظلومي ار شبي به در داور آمدي
خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق
دريادلي بجوي دليري سرآمدي
آن کو تو را به سنگ دلي کرد رهنمون
اي کاشکي که پاش به سنگي برآمدي
گر ديگري به شيوه حافظ زدي رقم
مقبول طبع شاه هنرپرور آمدي