شماره ٢٥١: شب وصل است و طي شد نامه هجر

شب وصل است و طي شد نامه هجر
سلام فيه حتي مطلع الفجر
دلا در عاشقي ثابت قدم باش
که در اين ره نباشد کار بي اجر
من از رندي نخواهم کرد توبه
و لو آذيتني بالهجر و الحجر
برآي اي صبح روشن دل خدا را
که بس تاريک مي بينم شب هجر
دلم رفت و نديدم روي دلدار
فغان از اين تطاول آه از اين زجر
وفا خواهي جفاکش باش حافظ
فان الربح و الخسران في التجر