شماره ٢٤٤: معاشران گره از زلف يار باز کنيد

معاشران گره از زلف يار باز کنيد
شبي خوش است بدين قصه اش دراز کنيد
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
و ان يکاد بخوانيد و در فراز کنيد
رباب و چنگ به بانگ بلند مي گويند
که گوش هوش به پيغام اهل راز کنيد
به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنيد
ميان عاشق و معشوق فرق بسيار است
چو يار ناز نمايد شما نياز کنيد
نخست موعظه پير صحبت اين حرف است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنيد
هر آن کسي که در اين حلقه نيست زنده به عشق
بر او نمرده به فتواي من نماز کنيد
وگر طلب کند انعامي از شما حافظ
حوالتش به لب يار دلنواز کنيد