شماره ١٧٤: مژده اي دل که دگر باد صبا بازآمد

مژده اي دل که دگر باد صبا بازآمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد
برکش اي مرغ سحر نغمه داوودي باز
که سليمان گل از باد هوا بازآمد
عارفي کو که کند فهم زبان سوسن
تا بپرسد که چرا رفت و چرا بازآمد
مردمي کرد و کرم لطف خداداد به من
کان بت ماه رخ از راه وفا بازآمد
لاله بوي مي نوشين بشنيد از دم صبح
داغ دل بود به اميد دوا بازآمد
چشم من در ره اين قافله راه بماند
تا به گوش دلم آواز درا بازآمد
گر چه حافظ در رنجش زد و پيمان بشکست
لطف او بين که به لطف از در ما بازآمد