شماره ٩٢: مير من خوش مي روي کاندر سر و پا ميرمت

مير من خوش مي روي کاندر سر و پا ميرمت
خوش خرامان شو که پيش قد رعنا ميرمت
گفته بودي کي بميري پيش من تعجيل چيست
خوش تقاضا مي کني پيش تقاضا ميرمت
عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقي کجاست
گو که بخرامد که پيش سروبالا ميرمت
آن که عمري شد که تا بيمارم از سوداي او
گو نگاهي کن که پيش چشم شهلا ميرمت
گفته لعل لبم هم درد بخشد هم دوا
گاه پيش درد و گه پيش مداوا ميرمت
خوش خرامان مي روي چشم بد از روي تو دور
دارم اندر سر خيال آن که در پا ميرمت
گر چه جاي حافظ اندر خلوت وصل تو نيست
اي همه جاي تو خوش پيش همه جا ميرمت