شراب خواهد

پنج قالاشيم در بيغوله اي
با حريفي کو رباب خوش زند
چرخ مردم خوار گويي خصم ماست
تا چو برخيزيم بر هر شش زند
بي شرابي آتش اندر ما زدست
کيست کو آتش در اين آتش زند
بيخ دو غماز برانداختند
اصل بشد فرع چه تن مي زند
اسعد بندار به دوزخ رسيد
مخلص غزال چه فن مي زند