شماره ٧١٣: ازين نرگس و گل غرورم مده

ازين نرگس و گل غرورم مده
وزين عود و شکر بخورم مده
چو بيمار عشقم علاجم بکن
چو غم خوار مهرم سرورم مده
بس اين انتظارم به فردا و دي
دگر وعده دير و دورم مده
ز لطف تو گر در جهنم يميست
بنارم درانداز و نورم مده
اگر لايقم پرده اي بر فگن
تمنا و تشويش حورم مده
ز غير تو حاصل بجز رنج نيست
جدايي ز گنج حضورم مده
مرا چون تو زنار خود بسته اي
قدح بي نواي زبورم مده
شراب طهور من از دست تست
جزين يک شراب طهورم مده
ازين آرزو، تا که من زنده ام
دل سخت و نفس صبورم مده
چو گستاخ شد در حديث اوحدي
ز تقرير او ره به طورم مده