شماره ٤٩٤: من باده عشق نوش کردم

من باده عشق نوش کردم
چون مست شدم خروش کردم
هر عربده اي که باده انگيخت
با زاهد خرقه پوش کردم
هر کس که زما و من سخن گفت
او را به دو مي خموش کردم
چون هوش برفت از رقيبان
اين بار حديث هوش کردم
پندم مده، اي رفيق، بسيار
انگار که: پند گوش کردم
بگذار، که من نماز خود را
در خانه مي فروش کردم
بر آتش عشق اوحدي را
امروز تمام جوش کردم