شماره ٣٧٥: اي مردم کور، اين چه بهارست ببينيد

اي مردم کور، اين چه بهارست ببينيد
گلبن نه و گلهاش ببارست ببينيد
فردا همه يک رنگ شود طالب و مطلوب
امروز يکي را که هزارست ببينيد
آن ماه که دل مي برد از ما رخ و زلفش
بر منظره ليل و نهارست ببينيد
ماييم به بار آمده در گلشن هستي
يا اوست که بر صفه بارست؟ ببينيد
بر گرد زمين اين چه سپاهست؟ بجوييد
در گرد زمان آن چه سوارست؟ ببينيد
ما ميوه شيرين درخت دو جهانيم
باز اين چه درخت و چه بهارست؟ ببينيد
بس نسخه گرفتند ز هر شيوه و هر شکل
اين نسخه که از صورت يارست ببينيد
درجيست برو غيب نگارنده طلسمات
اين خود چه طلسم و چه نگارست؟ ببينيد
اين طرز که از کارگه کون در آمد
هم اول و هم آخر کارست ببينيد
بر دامن هستي شما هست غباري
هستي چه بود؟ وين چه غبارست؟ ببينيد
بعد از شب تار آمدن روز توان ديد
اين روز که اندر شب تارست ببينيد
گر چشم خدايي بگشاييد هم اين جا
هم محشر و هم روز شمارست، ببينيد
شرح سخن اوحدي آسان نتوان گفت
شعرش بهليد، اين چه شعارست؟ ببينيد