شماره ٢٥٨: جهان از باد نوروزي جوان شد

جهان از باد نوروزي جوان شد
زمين در سايه سنبل نهان شد
قيامت مي کند بلبل سحرگاه
مگر گل فتنه آخر زمان شد؟
ز رنگ سبزه و شکل رياحين
زمين گويي به صورت آسمان شد
صبا در طره شمشاد پيچيد
بنفشه خاک پاي ارغوان شد
بهار آمد، بيا و توبه بشکن
که در وقتي دگر صوفي توان شد
ز رنگ و بوي گل اطراف بستان
تو پنداري بهشت جاودان شد
وليکن اوحدي را برگ گل نيست
که او آشفته روي فلان شد